دانم برم من شکایت کجا
گرفتند زما مهر و لطف وصفا
جز ایام شادی وایام غم
برادر نبیند دگر روی. هم
گمانم که این خط همراه ما
عوض کرده هم خط وهم راه ما
زمانی که همراه امد. به دست
دگر. قوم و خویشی از هم گسست
به هنگام خواب وبه وقت نشست
فقیر و غنی. جمله گوشی به دست
درختی که خشکید چند ریشه. را
سراغش تبر گیرد. وتیشه را
چو ریشه جدا شد ورفت از درخت
بیفتد به بادی. ان هم نه سخت
به لفظ محلی. بگم. یک کلوم
که تیمور کجا و کجا مش غلوم