دستور زبان و فرهنگ واژاه های کوهمره سرخی منتشر شد PDF چاپ نامه الکترونیک
معرفی کتاب

 

اندیشیدن به لهجه‌های محلی، معمولاً تداعی‌گر مقوله‌ی گویش یا گونه‌های زبانی است. این اصطلاح در حقیقت به شـکل‌هایی از یک زبان گفته می‌شود که در موقعیتی به کار می‌روند.

 

باری ارزش زبانی، زبان‌شناختی و گویش‌پژوهانه، تنها اهمیت این کتاب نیست و شاید جنبه‌ی دیگر اهمیت آن، یعنی بعد فرهنگی، حتی از بعد زبانی نیز مهم‌تر باشد.

 

دستور زبان و فرهنگ واژه های کوهمره سرخی، نام اثری تازه است که به کوشش دکتر سعید حسام پور و عظیم جباره به زیور چاپ آراسته گشته است.

 

این اثر، اتفاق خجسته‌ای است که به مدد کیمیای کتابت به حفظ بخشی ارزنده از میراث معنوی و غیرملموس، یعنی زبان و فرهنگ ناحیه‌ی کوهمره سرخی و حومه‌ی آن با روش و قالبی علمی اهتمام ورزیده ‌است.

 

 

دستور زبان و فرهنگ واژه های کوهمره سرخی، در 264 صفحه، قطع وزیری با تیراژ 1000 نسخه در اول دیماه 1390 منتشر و در دسترس علاقمندان، فرهنگوران و پارسیان کتاب دوست قرار گرفت.

 

علاقمندان می توانند این کتاب را در کنار دیگر انتشارات بنیاد فارس شناسی از غرفه تازه های نشر این مؤسسه واقع در مجموعه تاریخی زینت الملک تهیه نمایند.


ورود به بخش دانلود موزیک قشقایی

 ورود به بخش گالری عکس قشقایی

 

پیغام صولت الدوله قشقایی به رضاشاه

اینجا زاگرس است

 

دیار برنو بدستان

اگر عقابی بخواهد بر فراز آسمانش پرواز کند،باید پرهای خود را باج دهد.

جهت دبدن بقیه عکس ها بر روی ادامه مطلب کلیک کنید

ادامه مطلب

در بعضی از وبلاگ که در مورد کوهمره مشاهده کردم..واقعا متاسف شدم برای دوستان که هدف خود را گم کردند.....اگر وبلاگ برای معرفی فرهنگ کوهمره است پس این مطالب وعکس های زشت وزننده چیست...دوستان هدف  خود را گم نکنید..مهم مطالب زیاد گذاشتن در وبلاگ نیست ،بلکه مهم مطالبی است که دهستان عزیزمان را به همه ایرانیان معرفی کنیم.

 

Information about the Ghashghai (Qashqai) Nomads

The Qashqa'i (pronounced Gosh-guy-ee) nomads of Iran are Turkic-speaking shepherds. They live in the harsh deserts of the Zagros mountains of Fars province in southwestern Iran. Some Qashqa'i can be found in the cities of Shiraz, Firuzabad, Kazerun, Farrashband, Equlidabad, Abadeh and Semiron. This people group has been extremely isolated with their twice annual migration 200-350 miles from summer to winter pastures. As they pass near Shiraz, the major city in southwest Iran, there is exposure to other cultures. Shiraz has also become the center of Qashqa'i political and economic affairs. Shiraz lies between the summer and winter pastures, which lie south and north of the city, and most Qashqa'i migrate past the city twice annually. Many Qashqa'i have moved from Iran and have been identified in the USA, England, Germany, Canada, India, The Netherlands, Norway, Sweden, Austria and the United Arab Emirates.

Qashqai HISTORY

The Qashqa'i began entering Iran from central Asia in the 11th century AD. Little information is available on the Qashqa'i until the mid-18th century when Karim Khan Zand, ruler of the southern part of Iran, appointed a Qashqa'i as tribal leader of a province. The Qashqa'i name means "those of a horse with a white-starred forehead" or "those who fled."

QASHQAI IDENTITY

The Qashqa'i remain a separate people and are one of many minority groups in Iran. The tribes have diverse linguistic and cultural roots but refer to themselves as "Turks." The 1998 Ethnologue estimates their current population to be 1.5 million. There are 5 large tribes that make up the Qashqa'i federation (Amaleh, Darrehshuri, Kashkuli-Bozorg, Farsi Madan & Shish Boluki). Each tribe consists of a number of named subgroups (taifeh), which are represented by headmen and have their own traditional areas of winter and summer pastures. Alternate spellings are Kashkai, Kashgai, Ghashgai, Ghashghai, Ghashghaie, Qashqay or Qashqai.

QASHQAI LANGUAGE

The Qashqa'i language, which is unwritten, is linguistically similar to Azeri (Azerbaijani). Most of the Qashqa'i can communicate in Farsi which is the national language of Iran. The Qashqa'i call their language "Turki."

QASHQAI POLITICAL SITUATION

There have been many efforts by the Iranian government to limit the nomadic life-style of the Qashqa'i. Many have settled and no longer migrate, but many of the people still are nomads and remain isolated away from civilization.

QASHAI CUSTOMS

The Qashqa'i nomadic way of life is supported primarily by the raising of sheep and goats. The wool from the sheep is sold annually and the extra cheese, curds and dairy products also provide a source of income. Camels and donkeys are being replaced more and more by trucks to carry the tents and other gear during migration. Crops such as barley and wheat are raised to provide additional food for the people and the herds.

The women are talented weavers and produce distinctive rugs both for their own use and to sell. These carpets are used to decorate the rectangular black Qashqa'i tents. The women wear long floral-print dresses and cover their heads with colorful scarves that let some hair show. In Iranian cities, the Qashqa'i women dress like other women but show their bright dresses a few inches below the black chador. Qashqa’i marriages, which link the camps and herding groups together, are arranged by the women. Qashqa'i men make the decisions regarding migration and business transactions. Some of the men still wear the traditional Qashqa'i gray felt two-eared hats. The men are good horsemen and marksmen. Qashqa'i children are taught in Farsi by teachers who live and travel with the families.

QASHQAI RELIGION

Almost all Qashqa'i are Shia Muslims. In national political struggles, the leaders have been allies of the Muslim clergy in Shiraz, Tehran and Najaf (Iraq). They do follow Muslim traditions during the rites of marriage, death and sacrifice animals on occasion. Very few Qashqa'i observe daily prayers, however, and do not fast during Ramadan, the month of fasting by Muslims.

اللره خناله

  

                                  حاج عمار افسر جنگ نرم

                                               عاشق

گل یارم 

 

قاش کمان 

 

خوشالگ 

 

سنگ خبر یوخوگدور

 

 

حاج عمار افسر جنگ نرم

آخر گدر

عاشق گلده

دارغا قصده

غریبینگ شاما گدبگه

اوچه گزلر

وطن

یادما دی

لیله 

شده

منبع مطلب:http://mbandobast.blogfa.com/post-465.aspx


دانلود آهنگ جدید و بسیار زیبای قشقایی (غریب و صنم)

 

دانلود آهنگ بسیار زیبای قشقایی دانلود در ادامه

دانلود

باحجم پایین و کیفیت دی وی دی

                                          بنام خالق هستی

 

 

                                   شرح حال روستای من

 

سلام...سلامی به اندازه ی کوههای بلند کوهمره..سلامی به گرمی خرنگ زیر پاتیل شله شیری.. 

اگر بخواهی از قسمت گرمسیرپیاده به کوهمره بیاید بعد از گذراندن کوه بلندی به اسم کتل که حدود دو ساعت طول می کشد. این کوه مرز بین کوهمره سرخی وگرمسیراست .اما این کوه متعلق به کوهمره سرخی است ،این کوه دارای پوشش گیاهی فر اوان ودرختانی همچون:بلوط،بادام کوهی.پسته کوهی(بنه)،انجیروحشی(کتک)،کل خنگ و....میباشد. هنگامی که به قله این کوه رسیدی به فاصله حدود دو کیلومتر پایین کوه روستای سرسبزوبزرگ نمایان میشود.

 .البته راهی دیگری نیزبرای فصل بهار وتابستان از طریق تنگی بنام تنگو(تنگاب) که رودخانه دالکی از این تنگ عبوروبه قسمت گرمسیر سرازیر می شود وجود دارد،که یک طرف این تنگ کوه بسیار بزرگی بنام  بایم وطرف دیگر کوه بسیار بزرگی بنام کتل است..این راه حتی مال رویی هم نیست وبسیار سخت وخطرناک می باشد حتما باید یکی از اهالی این روستای که میخواهم برایتان توصیف کنم همراه شماباشد...درست است که این راه دشواراست ولی بسیاری ازمردم از این راه رفت وامد میکنند، چون این راه دارای منظره ی بسیار دل انگیزو فرح بخش است..به گونه که اگر در گرمای تابستان از این راه بروید درمدت طی این راه رنگ افتاب رانمی بینی.

واگر بخواهید از طرف فیروزاباد وارد کوهمره سرخی شوید بعد از گذراندن روستاهای:نارمهر،دارنجون،خوره به روستای بنام مورجان میرسید،که اخرین روستا از توابع فیروز اباد می باشد.البته همین روستاهاهم جز کوهمره سرخی به حساب می ایند ولهجه وگویش کوهمره ای دارند اما این روستاها زیر نظر فیروزاباد هستند.

برای امدن به کوهمره سرخی که زیر نظر شیراز میباشد بعداز روستای مورجان به جنگل ها وکوهای بلند وسرسبزی میرسی که گویی کسی انجا بذر گیاه افشانده است،که دارای جاده ای خاکی وبسیارفرسوده میباشد.که فقط باوسیله های مانند لندرور،تویتاونیسان میتوان تردد کرد،ودرفصل زمستان به خاطر بارش باران وایجاد سیلاب در دشت ها وبه جریان افتادن دره ها.تردد در این جا ده دشوارترمیشود...بعد از گذراندن حدود سه کیلومتر حدود سه کیلومتر به اولین روستای کوهمره سرخی که زیر نظر شیراز میباشد میرسید،که نام این روستا مسقان است .همان روستای که می خواهم برایتان توصیف کنم .


مسقان دارای کوههای بلندی وجنگل های وسیعی است که دارای پوشش گیاهی همچون کاردوک(کارده)،چویل،کاشنی(کاسنی)،بابنک(بابونه)و...است ،این کوهها دارای پرندگانی چون کوگ(کبک)،طوهی(طیهو) وکبوترو حیواناتی همچون بز کوهی ،میش کوهی ، کفتار،پلنگ،گراز(خوک)،گرگ و....میباشد، البته بخاطر شکار بی رویه بز ومیش کوهی این دوحیوان بسیار بسیار کم یاب شده است.واز دل همین کوهها چشمه های فوران است، که بعضی ازاین چشمه ها برای ابیاری باغات وبعضی دیگر برای ابیاری زمین های کشاورزی واشامیدن می باشد.

مسقان دارای باغات وسیع وگسترده ای از انارمیباشدودر این باغات انار درختانی همچون انگور،انجیر،قصب،نارنج،سیب،خورمور(گلابی) به چشم میخورد.زمانی که از بین این باغ ها حس عجیبی داری وصدای زیبای پرندگان زیاد گوش ها را نوازش میکند.این روستا دارای زمین های برنج کاری میباشد که در فصل زمستان در این زمین ها به کشت گندم وشبدرو درفصل تابستان به کشت برنج می پر دازند..وبخاطر گستردگی این باغات وزمین ها چشمه ها جواب گو نیستند به همین دلیل مردم این ده باحفرقنات ها وایجاد پنج بند بانام های گسون،بایم،کمسرخ؛گودبا و خارشتری در مسیر رودخانه اب مورد نیاز این باغات وزمین ها تامین میشود.

این روستا دارای400خانواراست، که حدود 1400نفر جمعیت دارد.ودارای 6طایفه ی:پرشکفتی،رییس زار،قربوزار،خواجه زار،موزری وخاوری زار می باشد

طایفه های این روستا روابط بسیارصمیمی باهم دارند.این روستا بسیار مهمان نواز وبقول کوهمره ای ها دست ودل باز هستند.مردم این روستا همبستگی عجیبی باهم دارند.زنان این روستا نیز دوشادوش مردان به کار کشاورزی ودامداری مشغول هستند.جوانان این روستا اغلب تحصیل کرده بوده واغلب در نیروی انتظامی ، ارتش ،سپاه مشغول کار بوده، این روستا دارای یک شهید(شهید بهبود علیرضایی)هست.

                 

  


تاریخچه باغ ارم شیراز

eram-sباغ ارم شیراز به طور مسلم از دوره سلجوقیان و در تمام دوره آل اینجو و آل مظفر و گوركانیان وجود داشته و با توجه به اینكه سیستم فئودالی به طور كامل بر جامعه آن دوره حاكم بوده بدون تردید بانیان و صاحبان باغ ارم كه باغی ارزشمند بوده، در آن زمان حكام وقت بوده‌اند. ‌احتمال می‌رود اتابك قراچه كه از طرف سنجر سلجوقی به حكومت فارس منصوب بوده دستور احداث این باغ را داده باشد.بعد از وی تا جلوس شاه شیخ ابواسحاق اینجو كه احتمالاً باغ ارم را در تصدی داشت، اطلاعی از نحوه مالكیت این باغ در دست نیست. شاه شیخ ابواسحاق اینجو در سال 742 ه.ق جلوس نموده و در سال 757 ه.ق كشته شد.

 

baghe-eram

پس از انقراض سلسله آل اینجو به وسیله آل مظفر، احتمالاً باغ ارم به مالكیت سلاطین آل مظفر در آمده و در عهد شاه منصور آخرین پادشاه این خاندان كه به دست گوركانیان كشته شد، باغ در نهایت آبادانی و شكوه بوده است. از عصر صفویه به بعد، باغ ارم در نوشته‌های جهانگردان، آباد و باشكوه توصیف شده است. در عهد كریم خان زند احتمالاً باغ ارم در مالكیت سران سلسله زندیه بوده و مانند سایر ابنیه و باغ های شیراز مرمت گردیده است. 

از اواخر دوره زندیه تقریباً بیش از هفتاد و پنج سال باغ ارم در تصاحب سران ایل قشقایی بود. خاندان جانی خان قشقایی كه از دوره فتحعلی شاه قاجار با سمت ایلخانی و ایل بیگی بر ایل قشقایی فرمانروایی می‌كردند، مدت مدیدی این باغ را در اختیار داشته و از آنجا به عنوان مقر فرمانفرمایی خود در شهر شیراز استفاده می‌كرده‌اند. نخستین ایلخان این خاندان یعنی جانی خان و پسرش محمد قلی خان عمارتی باشكوه در این باغ بنا نهادند. در اوایل دوره قاجاریه بعضی از سران ایل قشقایی كه مالكین سابق باغ ارم بوده‌اند در گوشه‌ای از این باغ به خاك سپرده شده‌اند كه در حال حاضر نشانی از این قبور در دست نیست. ساختمان عمارت این باغ در دوره ناصرالدین شاه قاجار هنوز مرغوب و قابل توجه بوده است. در دوره سلطنت ناصرالدین شاه، حاج نصیرالملك شیرازی باغ را از خاندان ایلخانی خریداری نموده و ساختمان فعلی موجود در باغ را به جای عمارت ایلخانی بنا نمود ولی احتمالاً اساس ساختمان قبلی را حفظ كرده است. پس از درگذشت حاج نصیرالملك در سال 1311 ه.ق تزئینات بنا و بعضی قسمت های ناتمام به وسیله ابوالقاسم خان نصیرالملك، مالك این باغ اتمام یافته است. 

در آن زمان توصیفی توسط فرصت‌الدوله شیرازی راجع به این باغ داده شده كه به شرح زیر می‌باشد: "... بستانی است بی مثال و گلشنی است بهشت تمثال ...، سروهایش سر به افلاك كشیده، عماراتی دارد شاهانه مشتمل بر تالاری كه به واسطه دو ستون قوی پیكر برپاست و ارسی‌ها، گوشواره‌ها و اتاق ها و رواق های دیگر را از فوقانی و تحتانی داراست. آبشارهای متعدده از هر جانب آن روان است و سبزه‌های اطراف جویش چون خط بر گرد عارض نوش لبان. بنای اول آن را محمد قلی خان ایلخانی نهاده سپس مرحوم حاجی نصیرالملك خریده و حكم به بنیاد عمارات مذكور داده. حاجی محمد حسن معمار... آن بنا را برآورده باغی دیگر برآن افزوده‌اند. آن نیز هوایش معطر است...، خلوتی دیگر دارد كه نارنجستانش نام نهاده‌اند. باربند و كوشكی هم برای آن قرار داده‌اند." 

دونالد ویلبر درباره باغ ارم شیراز چنین نگاشته است: "... برای مدت لااقل 75 سال این عمارت در تصاحب خان‌ها و یا سران قبیله قشقایی بود. همین ساختمان هسته مركزی باغ به شمار می‌رود. در این موقع دیواری در وسط باغ احداث كردند و بدین ترتیب باغ به دو قسمت تقسیم گردید. باغ ارم محبوبیت فراوان خود را مدیون درختان مركبات و خیابان طویلی است كه در دو طرف آن سروهای باشكوه غرس گردیده و ساختمان جالب توجهی كه شاهد مهمان ‌نوازی بی دریغ ایل قشقایی بوده است. هرچند سال یك بار مقداری از درختان مركبات بر اثر سرمای سخت از بین می‌روند درحالی كه سروها در عرض پنجاه سال اخیر همچنان جذابیت خود را حفظ كرده‌اند ... ." در تهیه طرح باغ، محور طولانی آن مشخص گردیده است. امروز كوشك اصلی، هسته مركزی این باغ و جالب‌توجه ‌ترین جنبه آن را تشكیل می‌دهد. اطاق های طبقه زیرین تقریباً زیرزمین است و تالار مركزی آن را برای استراحت در روزهای گرم تابستان در نظر گرفته‌اند. نهر آب مستقیماً از این تالار می ‌گذرد و در سر راه خود قبل از اینكه به حوض بزرگی فرو ریزد استخر را پر می‌كند. دیوارها و كف این تالار از كاشی‌های رنگین پوشیده شده است. پلكانی این طبقه را به طبقه بالاتر و به راهروهایی كه به تالار بزرگ منتهی می‌گردد متصل می‌سازد. منظره جنوبی آن همان ادامه محور اصلی است و از طرف شمال چشم انداز آن را تپه‌هایی تشكیل می‌دهد كه در حاشیه رودخانه قرار گرفته است. در این محل نیز مانند بسیاری دیگر از ساختمان های شیراز كاشی های براق و سنگ های تراش میراث قدیم را از نو رواج می‌دهد. این قسمت سه گوش (سنتوری) منظره‌ای را متعلق به دوره ساسانیان كه با كاشی های رنگی زینت ‌شده نشان می ‌دهد درحالی كه در طبقه‌ای كه هم‌سطح زمین ساخته شده تخته سنگ های آهكی نسخه‌های تحریف شده‌ای است از نقوش برجسته دوره هخامنشیان كه در تخت جمشید دیده می‌شود. در سراسر این ناحیه وسیع بوته گل سرخ كمتر دیده می‌شود و به جای آن در گلخانه كه داخل آن را با چوب به طرز پلكانی ترتیب داده‌اند انواع گلها را در گلدان نگاهداری می‌كنند تا آنها را در نقاط اصلی در داخل كوشك و خارج آن قرار دهند." 

باغ ارم پس از فوت ابوالقاسم خان نصیرالملك به فرزندش رسید و پس از چندی به یكی از سران ایل قشقایی فروخته شد. سپس به تصرف دولت درآمد و به دانشگاه شیراز واگذار شد. دانشگاه شیراز مدتها به عنوان كاخ پذیرایی از آنجا استفاده می ‌نمود. در سال های 1350_1345ه.ش این باغ با اعتبار واگذاری از طرف سازمان برنامه و بودجه و زیر نظر مسئولین وقت دانشگاه، تعمیر اساسی شده و زمین وسیعی نیز در حاشیه بلوار ارم و بلوار آسیاب سه‌ تایی به آن افزوده شده است. امروزه باغ ارم همچنان در اختیار دانشگاه شیراز می‌باشد و در حقیقت به تمام مردم تعلق دارد.

.......توجه.....مالکیت این باغ همچنان در اختیار مرحوم
اسماعیلخان(صولت الدوله )قشقایی بود
که پس از
فوت به ورثه اویعنی خسرو خان وناصر خان قشقایی
رسید.بعلت عضویت انها در جبهه
ملی وطرفداری از
مرحوم دکتر مصدق توسط رژیم
پهلوی به امریکا
تبعید شدند |س از پیروزی انقلاب
و بازگشت انها
به ایران.وورود خسروخان و ناصرخان به شیراز
خسروخان طی یک سخنرانی
درجمع مردم شیراز این
باغ را به عنوان پارک عمومی تقدیم مردم شیراز
نمودند.